قرآن درباره بنیاسرائيل و قوم يهود كه توسط حضرت موسی(ع) نجات يافتند و به نعمتهای خداوندی نايل شدند به بيان ضعفهای آنان میپردازد كه اينها از خود رفتار ناشايسته به جای گذاشتند، گوسالهپرست شدند و به انكار آيات الهی پرداختند. نيز قسیالقلب شدند و پيامبران بنیاسرائيل را كشتند و سرانجام خداوند بر آنان خشم ورزيد و آنان را دچار ذلت و خواری كرد. در زمان پيامبر اسلام(ص) يهوديان يكی از دشمنان سرسخت مسلمانان شدند و حاضر شدند با مشركان قريش همراهی كنند و با اسلام بجنگند. آنان آتش جنگ احزاب را بر افروختند و چند بار با مسلمانان جنگيدند.
سرانجام قوم يهود از ديدگاه قرآن
قرآن درباره قوم يهود میگويد: میبينی كه قوم يهود شديدترين دشمنی را نسبت به مسلمانان دارد. امروز رژيم نژادپرست صهيونيست اسرائيل محور اصلی دشمنی با جهان اسلام است. سرانجام اين قوم چه خواهد شد؟ در متنی كه در ذيل از نظر میگذرد، حجتالاسلام «سيدابوالفتح دعوتی» محقق و پژوهشگر قرآنی به اين سؤال پاسخ میدهد.
بدون آنكه به مقدمهای بپردازيم يادآور میشوم كه سوره يوسف(ع) در قرآن كريم در بيان پيدايش بنیاسرائيل و مهاجرت ايشان به سرزمين مصر و تأسيس اسباط دوازدهگانه بنیاسرائيل میباشد كه در عين حال چگونگی اصطفاء و برگزيدگی پيشوايان الهی را ترسيم میكند و در عالم تأويل در بيان امامت میباشد و به همين مناسبت دوازدهمين سوره از قرآن كريم است و در جزء دوازدهم قرار گرفته، از دوازده شخصيت سخن میگويد و در نهايت از طلوع يوسف امامت از چاه غيبت و ظهور دولت كريمه و تسليم ملِك و ياران در برابر يوسف زيبای زمان خبر میدهد كه اينجا مقام تفصيل و توضيح آن نيست.
در برابر سوره يوسف كه سوره پيدايش بنیاسرائيل است، سوره «اسراء» قرار دارد كه از انحراف بنیاسرائيل و از استكبار و علو و فساد ايشان در سرزمين موعود خبر میدهد و پيمانشكنیهای آنها را يادآور میشود و در نتيجه خبر از فرود آمدن قهر و غضب خداوند بر آنان داده در نهايت زوال و پايان آنان را اعلام میدارد و خبر میدهد كه به جهت پيمانشكنیهای آنها و به جهت ظلم و فساد آنان همان سرزمين «موعود» تبديل به سرزمين «هلاكت» و ارض لعنت خواهد شد و سرنوشت آنان، مشابه سرنوشت ابليس خواهد شد كه قدر نعمتهای الهی را ندانست و شيوه استكبار و طغيان در پيش گرفت و مطرود دنيا و آخرت شد، چنانكه در سوره بقره بعد از سرگذشت ابليس و طرد او از درگاه الهی، داستان عناد و استكبار بنیاسرائيل مطرح میشود كه همان شيطان مجسم و دجال معروف میباشند.
سوره اسراء كه نام ديگرش سوره بنیاسرائيل است، يكی از شگفتانگيزترين سورههای قرآن كريم است و متضمن نكات و مسائل مهمی است كه در ادامه میآيد.
ورود پيامبر (ص) به ارض موعود
خداوند كريم در اولين آيه اين سوره كه با «سبحان» شروع میشود و اشاره به اهميت و عظمت مسائل آن دارد، خبر میدهد از سير شبانه پيامبر اسلام(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و ارائه آيات الهی به آن حضرت، خلاصه و فشرده اولين آيه اين است كه خداوند پيامبرش را از سرزمين مكه؛ يعنی پايگاه توحيد ابراهيمی به جانب ارض موعود پيامبران سير میدهد و میبرد و در واقع حاكميت پيامبر اسلام(ص) در اين هر دو پايگاه الهی واقعيت پيدا میكند و چنانكه از احاديث معراج به دست میآيد، همه پيامبران در يك لقاء روحانی به محضر رسول خدا(ص) میآيند و امامت و رسالت آن جناب را پذيرا میشوند و در همان ارض موعود امت واحده تأسيس میشود و همگی پيامبران و بنابراين همه پيروان راستين آن حضرات حاكميت و امامت پيامبر اسلام(ص) را گردن مینهند كه اين به معنای تأسيس امت واحده و امت اسلام و امت توحيد میباشد، در ارض موعود، در جايگاهی كه همه پيامبران آرزو داشتند كه مملكت رب و حاكميت شريعت در اين ارض مبارك مستقر شود.
بنابراين اولين آيه از اين سوره مبارك بشارت بر ظهور حكومت عدل الهی در اين ارض مبارك و ارض موعود میدهد، و اين ارض مبارك به طور سمبوليك توسط پيامبر اسلام(ص) فتح و افتتاح میگردد و پيامبر و يارانش میشوند وارثان ارض موعود.
نزول تورات برای حاكميت عدالت وعبوديت
قرآن كريم در كلام حكيم خودش در دومين آيه از اين سوره شگفتانگيز به رسالت حضرت موسی(ع) میپردازد و بيان میدارد كه خداوند جناب موسی(ع) را به پيامبری مبعوث فرمود و كتاب تورات را به آن جناب نازل كرد و آنرا برنامه هدايت بنیاسرائيل قرار داد تا اينكه ايشان شريعت الهی را برپا دارند و به احكام تورات عمل كنند و حاكميت شريعت را مقرر بدارند و خدا را مولی و كارگزار خود قرار بدهند. (1447 ق.م)
فساد وتباهی در ارض موعود
قرآن كريم در سومين آيه از اين سوره مبارك خبر میدهد كه بنیاسرائيل در سايه لطف الهی و به همراهی پيامبران و در ركاب سليمان و داوود وارد اين سرزمين موعود شدند.(950 ق.م) و لكن به جای اقامه احكام الهی ـ به علو و استكبار و تباهی و فساد روی آوردند و دو نوبت در همين سرزمين به ظلم فساد كبير پرداختند و قدر نعمت حكومت و سيادت را ندانستند و آنگاه میفرمايد ما توسط پيامبران به آنان اعلام خطر كرديم و در پی ظلم و فساد ايشان به آنان وعده هلاكت و قهر و غضب داديم و آنان را از عاقبت سختی كه در انتظار ايشان است، ترسانديم.
هلاكت قوم يهود و اسارت در زندان بابل
آنگاه قرآن كريم در چهارمين آيه از اين كلام سراسر اعجاز از فرا رسيدن اولين هلاكت بنیاسرائيل خبر میدهد و میفرمايد. هنگامی كه وعده هلاكت بنیاسرائيل در پی اولين فساد آنان فرا رسيد، ما پارهای از بندگان سهمگين و مهيب خودمان را «بختالنصر و لشكريان او را» بر آنان مسلط كرديم و آن مأموران مخوف قهار، شهر به شهر به تعقيب بنیاسرائيل پرداختند و آنان را از دم تيع گذراندند و اين يك وعدهای بود كه در پی فساد و كفر و عناد بنیاسرائيل در اين سرزمين مقدس بايد به انجام میرسيد كه به انجام رسيد و واقع شد. (608ق.م)
رجعت و رنسانس وتجديد بنای معبد سليمان
قرآن كريم بعد از گزارش اين هلاكت عظيم و اخراج بنیاسرائيل از ارض موعود كه از لحاظ تاريخی توسط بختالنصر پادشاه بابل واقع شد. از يك رجعت و بازگشت و تجديد حيات بنیاسرائيل خبر میدهد و میفرمايد آنگاه ما روزگار نعمت و عظمت و شريعت را بار ديگر به شما بازگردانديم و شما را با يك نسل كارآمد و جوان و با اموال و ديگر نعمتها نصرت داديم و شما را به حكومت رسانديم كه اين اشارهای است به نجات بنیاسرائيل از زندان بابل بعد از هفتاد سال؛ يعنی سه نسل توسط كوروش هخامنشی پادشاه ايران (538 ق.م) و تجديد بنای هيكل سليمان و احياء شريعت حضرت موسی و بازنويسی تورات بعد از آنكه توسط بختالنصر به آتش كشيده شد.
كه میدانيد اخبار مربوط به رجعت اسلامی و رجعت امامت و ولايت در ذيل همين آيه رجعت بنیاسرائيل آمده است كه رجعت امت اسلام تأويل اين آيه میباشد. در هر حال قرآن كريم از رجعت بنیاسرائيل و تجديد حيات و تجديد حاكميت بنی اسراييل خبر میدهد بعد از آنیكه توسط بخت النصر به هلاكت رسيدند و از ارض موعود اخراج شدند.
دومين فساد بنیاسرائيل
قرآن كريم آنگاه از يك فساد ديگر بنیاسرائيل خبر میدهد كه اين فساد بعد از آن رجعت واقع شده است كه میدانيم اين فساد و تباهی بنیاسرائيل اشاره به گرايش آنان به فرهنگ روم و يونان دارد كه حكام بنیاسرائيل متمايل به حكومت روم شدند و شريعت حضرت موسی(ع) را لغو كردند و به آداب و قوانين و بتهای روميان روی آوردند و پيامبران الهی را از آن جمله حضرت يحيی(ع) و زكريا(ع) را در راستای متابعت از فرهنگ فاسد روميان به قتل رساندند و رسالت حضرت عيسی(ع) و حاكميت شريعت را انكار كردند و توسط حضرت عيسی(ع) مورد لعنت قرار گرفتند و بنابراين مستحق فرود آمدن دومين هلاكت عظيم توسط همان روميان شدند و دوستی با قيصر سودی به حال ايشان نكرد.
قرآن كريم در رابطه با اين دوران میفرمايد: آنگاه هنگامی كه دومين وعده هلاكت شما فرا رسيد و شما بار ديگر روی به ظلم و فساد آورديد، چهرههای شما سياه و آلوده شد؛ يعنی رنگ فرهنگ روميان را گرفت و شريعت الهی ترك شد و متابعت از شهوات و اطاعت از حكام ظالم و ستمگر روم جای آن را گرفت، قرآن كريم از حكام اين دوران بنیاسرائيل به عنوان «عبده طاغوت» و پرستندگان قيصر و كسری نام میبرد.
در هر حال در اين دوره است كه خداوند بار ديگر بندگانی از بندگان خودش را مأمور هلاكت، قهر و غضب بر بنیاسرائيل میكند و میفرمايد اينان وارد ارض موعود و هيكل سليمان شدند، آن طور كه بختالنصر بابلی وارد ارض موعود شد.
«وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا: و ويران كردند آنچه را كه شما ساخته بوديد و فراهم آورده بوديد، ويران كردنی.» كه در نوبت اول اينان متمايل به فرهنگ بابل شدند و خداوند همان بابل را زندان ايشان قرار داد و اين بار و در نوبت دوم متمايل به فرهنگ روم و قيصر شدند و خداوند هلاكت آنان را هم به دست قيصر قرار داد و معبودها و تبهای آنان را بلای جانشان قرار داد. (70م)
وعده رحمت و مغفرت
قرآن كريم در كلام حكيم خودش بعد از ذكر اين دو هلاكت برای بنیاسرائيل میفرمايد اين دو بار هلاكت و فرود آمدن اين انواع عذاب و آوارگی بر بنیاسرائيل برای اين بود كه اينان متوجه بشوند و بدانند كه عبادت طاغوت و دوری از شريعت سودی به حال آنان ندارد و در نهايت آنان را به ذلت و آوارگی و هلاكت میافكند و باشد كه با مشاهده اين دو هلاكت و دو خسارت عظيم متذكر شوند و توبه كنند و مورد رحمت و ترحم پروردگار قرار بگيرند و از عبادت طاغوت و اطاعت ستمگران مأيوس شوند. در واقع قرآن كريم اعلام میدارد كه اين دو بار هلاكت و آوارگی برای اين بود كه بلكه ايشان هدايت بشوند و مانند همه مردم وارد رحمت و عبوديت خدای واحد بشوند و از عبادت اصنام روی برتابند.
آنگاه قرآن كريم هشدار میدهد كه اينان باز هم متذكر نشدند و وارد ابواب رحمت الهی نشدند كه میدانيم اين فرصت استثنائی و باب رحمت واسعه الهی همانا رسالت پيامبر اسلام(ص) بود كه فرصتی بود تا يهوديان از گذشتههای دردناك و ذلتبار خود درس بگيرند و همراه همه مردم به آن پيامبری كه بشارت او را در كتب خود داشتند ايمان بياورند و بدرفتاری با رسالت حضرت داوود(ع) و حضرت سليمان(ع) و تكذيب حضرت عيسی(ع) و قتل پيامبران را در سايه ايمان به پيامبر رحمت(ص) جبران كنند و از لكه ننگ تاريخی خود رها و پاك شوند و لكن ايشان از اين فرصت نيز استفاده نكردند و باز هم در انديشه تكرار روزگار طغيان و عصيان و فساد و تباهی ديرينه خود افتادند و از اين فرصت الهی بهرهبرداری نكردند و وارد دروازه رحمت الهی نشدند و با ابوسفيان، سفيانی آن زمان كنار آمدند، ولی با پيامبر خدا(ص) هرگز.
هلاكت نهايی قوم يهود
قرآن كريم در اين مورد اعلام میدارد كه البته بنیاسرائيل و قوم يهود يكبار ديگر، باز هم مقدر است كه به اين سرزمين بازگردند و باز هم مانند روزگاران گذشته دست اندر دست طاغوتيان و همراه ستمگران وارد اين سرزمين خواهند شد برای استكبار و فساد و تباهی مانند آن دو نوبت پيشين. در اين مورد قرآن كريم میفرمايد: «وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا» (سوره اسراء/104) و هنگامی كه وعده هلاكت نهايی شما فرا برسد، ما براساس تقدير محتوم خودمان يكبار ديگر بعد از آنكه از اين سرزمين اخراج و آواره شديد و توبه نكرديد، شما را برای دريافت هلاكت نهايی روانه اين سرزمين خواهيم كرد كه اين «وعده الاخره» همان هلاكت نهايی قوم يهود است كه بايد در همين سرزمين موعود و در همان ارض نعمتها و عزتها واقع بشود، و «ارض نعمت» آنان تبديل به «ارض نقمت» و جايگاه بركت تبديل به جايگاه لعنت بشود. چنانكه شاه معدوم هم هلاكت خودش را از دريچه تخت جمشيد؛ يعنی جايگاه نعمت و عزت نياكانش دريافت كرد و ارض نعمت برای او تبديل به ارض نقمت و عذاب شد.
قرآن كريم درباره هلاكت نهايی بنیاسرائيل در هشتمين آيه از سوره اسراء میفرمايد: «عَسَى رَبُّكُمْ أَن یَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا» و هرگاه شما يك بار ديگر به اين سرزمين بازگرديد به ظلم و تباهی و فساد میپردازيد، البته كه ما هم باز خواهيم گشت به عذاب و عقوبت و مجازات شما. بنابراين قرآن كريم، خبر از پايان بنیاسرائيل میدهد و برای آن يك علامت آشكار بيان میدارد و میفرمايد، جمع شدن يهوديان در روزگاران آينده در اين ارض موعود اين علامت زوال و هلاكت قوم يهود است و برای هميشه خطر فتنه و تجمع و فساد و تباهی آنان برطرف خواهد شد و آنان به اين سرزمين میآيند برای هلاكت و آوارگی هميشگی.
قرآن كريم يادآور میشود كه در اين نوبتِ آخرين، خداوند خودش دست اندر كار هلاكت و تعقيب قوم يهود میشود. در حالی كه در آن دو نوبت ديگران را برای عذاب قوم يهود فرستاد و اين مأموريت را به جباران بابل و جباران روم داد، در حالی كه در اين بار خود خداوند عذاب را فرو میفرستد؛ يعنی هلاك يهود به دست بندگان صالح خداوند واقع خواهد شد و مؤمنان ريشه يهود را خواهند كند به طوری كه ديگر از پای درآيند.
اجتماع يهوديان در فلسطين برای هلاكت
از لحاظ تاريخی، يهوديان بعد از افكار و تكذيب حضرت عيسی(ع) و يس از آنكه حضرت عيسی(ع) آنان را لعنت كرد كه در سرزمين مقدس اورشليم باقی نمانند و تسليم عذاب و قهر الهی شوند به سال هفتاد ميلادی، گرفتار حمله و هجوم طيطوس رومی و جانشيان او شدند و قيصر دوست تبديل به قيصر دشمن شد و طيطوس و جانشيان او يهوديان را از دم تيغ گذراندند و باقيمانده را از ديار فلسطين اخراج كردند و يهوديان در ممالك دور و نزديك آواره شدند و اسارت و آوارگی يهود از آن تاريخ آغاز شد. اين عذاب و آوارگی و ذلت بنیاسرائيل همان هلاكت دوم بنیاسرائيل است كه قرآن كريم از آن ياد میكند كه به سال 70 ميلادی روی داد.
قرآن كريم پس از ذكر اين دو هلاكت يهود كه به پراكندگی و اخراج آنان از ارض قدس و هيكل سليمان و سرزمين موعود انجاميد، اعلام میدارد كه هرگاه بنیاسرائيل و قوم يهود يك بار ديگر وارد اين سرزمين بشوند، بعد از آنكه حضرت عيسی(ع) آنان را لعنت كرد، البته كه عذاب و هلاكت نهايی آنان فرا خواهد رسيد. در واقع اگرچه از نظر ظاهر يهوديان به دست سفيانيان لندن، پاريس و مسكو وارد سرزمين قدس شدند ولكن در واقع اين دست تقدير الهی بود كه آنان را به اين سرزمين كوچ داد تا آنان را در برابر چشم جهانيان رسوا كند و جنايات آنان را به نمايش بگذارد و آنان را درس عبرتی قرار بدهد برای همه بندگان تا قيام قيامت.
نكته مهم اين است كه اخبار وارده از ائمه اهلالبيت(ع) حوادث، وقايع آخرالزمان را در ذيل اين آيه و در تفسير و تأويل اين آيه آوردهاند، چنانكه در تفسير «برهان» به نقل از امام حسن عسكری(ع) میگويد: «ان عدتم بالسفيانی عدنا بالقائم» اگر شما ای جماعت يهود، در حمايت و در سايه سفيانی وارد اين سرزمين بشويد، ما عذاب و هلاك و زوال شما را توسط قائم آلمحمد(ص) و توسط يك حاكميت الهی و قيام ايمانی بر شما فرود میگويم، در اين تفسير جريان جهانی سفيانی و يهود در برابر قيام دولت كريمه آل محمد(ص) قرار گرفته است.
دولت يهود در آخرالزمان
هرگاه در اين فراز از آيه هشتم سوره اسراء نظر بنماييم، خواهيم ديد كه قرآن كريم پس از آنكه از ويرانی شهر و ديار بنیاسرائيل در پی تكذيب حضرت عيسی(ع) و لعنت آنان توسط عيسی مسيح(ع) خبر میدهد، بار ديگر مطرح میكند كه البته يهوديان يكبار ديگر به اين سرزمين باز خواهند گشت. برای اقامه فساد و تباهی و استكبار و علو در ارض كه البته در طول تاريخ بعد از آوارگی يهود از ارض قدس مقدس، اينان هرگز وارد اين سرزمين نشدند و اين حادثه امروز پس از گذشت هزار و نهصد سال از ميلاد مسيح فقط و فقط به سال (1948 م) واقع شد و قوم يهود، تخت نام صهيونيزم در سايه حمايت طاغوت انگلستان و سفيانيان لندن وارد اين سرزمين شدند و توسط آنان دولت ستمگران يهود تأسيس شد.
بنابراين بازگشت يهود و تأسيس يك دولت يهودی و پايهگذاری يك فساد و تباهی جهانی توسط يهوديان در قرآن كريم اعلام شده است و اين تأسيس دولت يهود و در آخرالزمان از قضايای حتميه است كه قرآن كريم میفرمايد: «ما اعلام كرديم به بنیاسرائيل كه دوباره در همين ارض موعود و ارض داوود به فساد و تباهی خواهيد پرداخت و در هر دو بار مستحق عذاب الهی خواهيد شد و نيز اعلام كرديم كه هرگاه بار ديگر در آخرالزمان وارد اين ارض موعود بشويد در حالی كه توسط داوود و عيسی بن مريم لعنت شدهايد، البته كه مورد عذاب و كيفر سنگين قرار گرفته فتنه شما برای هميشه قطع خواهد شد.
در اين آيه بسيار كوتاه «وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا» ذكر چندين نكته ضروری است:
1- قوم يهود در آخرالزمان وارد اين سرزمين خواهند شد.
2- اين مهاجرت يهود به ارض موعود دسته دسته و تدريجی خواهد بود «لفيفاً»
3- آنان در اين ارض به فساد و تباهی عظيم خواهند پرداخت و عود به فساد و علو گذشته خواهند كرد.
4- عود و بازگشت يهوديان به اورشليم، مستلزم اخراج مسلمانان و ديگر اقوام از اورشليم میباشد.
5- ظهور و غلبه قوم يهود به ارض قدس، همراه با ضعف و پراكندگی و آوارگی امت اسلام خواهد بود، آفتاب اسلام غروب میكند كه آفت يهود رشد میكند.
6- همچنين برنامه آنان در اين سرزمين همانا عداوت با اسلام خواهد بود «أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً».
7- در چهره مزدوران طاغوت و عبده طاغوت و همراهان و خدمتگزاران مستكبران و ستمگران وارد اين سرزمين خواهند شد.
8- ظهور و سلطه و ظلم و ستم قوم يهود در اين سرزمين مقدس منجر به بيداری و هشياری و اتحاد وحدت و سرانجام قدرت و عزت مجدد امت اسلام خواهد شد و (رجعت اسلام) شروع خواهد شد.
9- ظهور دولت يهود در سرزمين قدس و مسجد الاقصی در اخبار و روايات ما به عود دجال و ظهور سفيانی تعبير شده است كه دجال يهود و سفيانی جهان استكبار میباشد.
10- دولت دجال و دولت سفيانی كه در ارض قدس خيمه میزنند عظيمترين تجلی جهان كفر و استكبار و فساد و تباهی در طول تاريخ بشريت هستند و از رجعت مؤمنان فهميده میشود كه حضور دجال و سفيانی در بالاترين حد خودش خواهد بود.
11- پاسخ خداوند به اين عظيمترين تجلی جهان فساد و تباهی و خروج دجال و سفيانی در كنار يكديگر، به صورت بزرگترين ظهور ايمان و عدالت خواهد بود كه در اخبار وقايع آخرالزمان از آن به ظهور مسيح و مهدی و بازگشت حاكميت اسلامی و امامت پيشوايان راستين تعبير شده است.
12- جواب خداوند به مظالم دجال و سفيانی و دهكده ظلم و تباهی جهانی و اركان زور و تزوير در يك قيام همگانی و يك سلسله حوادث ارضی و آسمانی واقع خواهد شد.
شواهد قرآنی
در قرآن در چند مورد از اين دو فساد عظيم قوم يهود ياد شده است و علت آن دو هلاكت را بيان كرده است به شرح زير «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ یَعْتَدُونَ» جماعت ستمگران و كافران بنیاسراييل «و نه همه آنان» دو بار لعنت شدند. يكبار در روزگار داوود و به زبان داوود پيامبر كه حكومت يهود را تأسيس كرد و ستمگران يهود توسط مؤسس دولت يهود لعنت شدند و آنگاه گرفتار عذاب بختالنصر شدند و در بار ديگر ستمگران يهود مورد لعنت حضرت عيسی(ع) قرار گرفتند كه برای نجات قوم يهود آمده بود و يهوديان توسط منجی و مسيح خداوند مورد نفرين قرار گرفتند و سزاوار هلاكت به دست طيطوس شدند. امروز هم ستمگران يهود مورد لعنت مؤمنان قرار گرفتهاند.
در مورد ديگر قرآن كريم از دو بار عصيان و طغيان ايشان ياد میكند آنجا كه در سوره مائده میفرمايد: ما از بنیاسرائيل پيمان گرفتيم كه به پيامبران ايمان آورند و به ياری آنان بشتابند، ليكن ايشان در طول تاريخ در برابر پيامبران قرار گرفتند و نقض پيمان كردند و گرفتار فتنههای سنگين شدند و بنابراين «فَعَمُواْ وَصَمُّواْ» پس كور و كر شدند و از شريعت موسوی فاصله گرفتند. بعد از سليمان(ع) و داوود(ع) كه اين همان فساد اول بنیاسرائيل است چنانكه مرحوم علامه طباطبايی نيز میفرمايد: پس آنگاه خداوند به آنان توبه داد و دوباره به شريعت بازگشتند و خداوند تورات و حكومت و قبله آنان را به آنان بازگرداند و به آنان رجعت داد.
پس آنگاه دوباره كور و كر شدند و از شريعت فاصله گرفتند، به روزگار حضرت عيسی(ع) و زكريا(ع) و يحيی(ع) پيامبر كه اين همان فساد و علو دوم بنیاسرائيل است كه توسط طيطوس كيفر داده شدند كه اين فساد و ظلم بر اساس سنت الهی در طول تاريخ منجر به يك فساد و تباهی بيشتر و عميقتر میشود و «ازْدَادُواْ كُفْرًا» در كفر و عصيان به درجات كامل آن میرسند در آخرالزمان و عذاب نهايی در اينجاست كه نازل میشود و امروز قوم يهود و ستمگران يهود به اين نقطه رسيدهاند و عذاب نهايی آنان فرارسيده است و شرايط و اسباب آن آمده است.
ما از خداوند متعال مسئلت داريم كه زوال اسرائيل را جايزهای برای انقلاب اسلامی ايران قرار دهد و در اين دهه چهارم و چهلم انقلاب و آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی و هفتادمين سال اسارت ملت فلسطين و تأسيس دولت غاصب يهود دلهای جهانيان را شاد فرمايد و آنطور كه دربار پهلوی را محو و نابود كرد. ظلمات اسرائيل را نيز به پيروزی مؤمنان ختم فرمايد و آنطور كه ولايت فقيه را از ظلمات رژيم پهلوی بيرون آورد، درخت عزت و وحدت مسلمانان را از سياهچال اسرائيل بروياند. حضرت امام(ره) فرمودند: اسرائيل بايد محو بشود و ما بايد اين شعار را تبديل به يك شعار جهانی كنيم و فرياد «اسرائيل بايد برود» را فراگير كرده و جامه عمل بپوشانيم.